شش درس بزرگ در مورد ثروتمند شدن به سبک وینیک

بیشک سخنم با کسانی که به وسیله ارثیه خانوادگی یا حساب بانکی پدرانشان به ثروت کلان رسیدهاند؛ نیست. من اعتقاد دارم در جامعه مردم به ۲ دسته تقسیم میشوند. یک گروه که متاسفانه تعدادشان کم است؛ از دل تمام سختیها به موفقیت دست پیدا میکنند و در نتیجه حساب بانکی آنها به طور افسارگسیختهای پر و ثروتمند میشوند و گروه دیگر، اکثریت مردم که یک زندگی معمولی دارند و حتی به خاطر وضعیت اقتصادی، بیکاری و یا مشکلات شخصی، همان را هم از دست میدهند و هر روز فقیرتر میشوند.
شما فکر میکنید؛ چه چیزی تفاوت اصلی بین این دو گروه را ایجاد میکند؟
اگر بخواهم خیلی ساده جواب بدهم باید بگویم که همه چیز از طرز فکر افراد شروع میشود. در واقع صداهایی که در سر شما وجود دارد، شخصیت شما را میسازد و در نهایت مسیر رفتاری شما را مشخص میکند. این رفتار به عملکرد شما منجر میشود و در نهایت تعیین میکند که شما یک فرد ثروتمند یا یک فرد معمولی در جامعه باشید.
درس اول | افراد معمولی از تلویزیون الگو میگیرند، افراد ثروتمند از کتاب
یک فرد ثروتمند باید ساخته شود. شما ابتدا باید طرز تفکرتان را گسترش دهید، جهان شما نباید محدود و برگرفته از الگوهایی باشد که دولتها و رسانهها به شما میدهند. من اعتقاد دارم اکثر افراد جامعه بدون اینکه خودشان متوجه شوند؛ برده تلویزیون هستند.
در خانه افراد معمولی اگر متوجه شوید؛ همیشه تلویزیون روشن است. پس آنها شبانهروز تحت تاثیر چیزهایی هستند که تلویزیون به صورت تنظیم شده به آنها القا کرده و میخوراند. اخبار، فیلم و بحثهای گوناگون مانند آینههایی برای افراد معمولی است که از خدای تلویزیون بیرون میآید. اما ثروتمندان به هیج عنوان این اشتباه را نمیکنند. آنها به جای دریافت مطالب دیکته شده رسانهها به مطالعه روی میآورند. یک ثروتمند به خوبی میداند که قدرت اصلی در دانش و آگاهی است. برای همین شروع به خواندن کتاب میکند تا شخصیت خودش را تقویت کند.
تکنیک راهبردی| از همین امروز شما هم میتوانید این کار را شروع کنید اگر کتاب خواندن برایتان سخت است میتوانید در ابتدای کار از خلاصه بهترین کتابهای دنیا در سایتهای مختلف استفاده کرده و مطالعه کنید.
درس دوم | افراد معمولی حقوق میگیرند، افراد ثروتمند حقوق میدهند.
بیشک همه شما کار خود را از سطوح پایین شروع کردهاید. کار در رستوران، شرکتها و یا ادارات دولتی. اما نگران نباشید چرا که همه مولتی میلیاردرها از همین جاها شروع کردهاند و هیچ مشکلی ندارد ولی متاسفانه مشکل اصلی از جایی شروع میشود که محدودیتهایی را برای درآمدتان تعیین میکنید. این اتفاق درست زمانی میافتد که شما یک شغل دائمی کارمندی میخواهید. وقتی که شما کارمند یک اداره یا شرکتی شوید پس حقوق شما همیشه ثابت خواهد ماند.
سوال تلنگری: با دقت به اطراف خود نگاه کنید. یک حقوق بگیر ثروتمند میشناسید؟ من جواب شما را میگویم: « اصلا در این دنیا ثروتمند حقوق بگیر وجود ندارد!» باور کنید؛ تمام کسانی که صاحبان شرکت و مجموعههای کاری هستند اکثر از درآمد فوق العادهای برخوردارند. زیرا آنها در درآمد خود هیچ محدودیتی ندارد. در واقع این افراد شما را استخدام میکنند تا با گرفتن یک پول ثابت برای آنها ثروت بسازید.
تکنیک راهبردی| از امروز با خود تمرین کنید که شما دیگر لازم نیست تا همیشه کارمند باقی بمانید البته به شرطی که قوانین درست را یاد بگیرید. میتوانید از درسهای بینظیری که در کتاب «احمقها هم رویا دارند!» برایتان بازگو کردهام؛ میتوانید از دنیای کارمندی خداحافظی کنید.
درس سوم | افراد معمولی دیگران را مقصر میدانند، افراد ثروتمند خودشان را
در واقع یکی از مهمترین آیتمهای موفقیت و ثروتمند شدن این است که کاملا مسئولیتپذیر باشید. اگر کمی دقت کنید متوجه میشوید که افراد معمولی از همان صبح زود که بیدار میشوند در تاکسی، اتوبوس، محل کار و هر جای دیگری در حال گله و شکایت کردن از دولتها هستند. آنها همه وضعیت زندگی خود را تقصیر دولت یا دیگران میدانند اما اگر اینطور است چطور کسانی در همین کشور زندگی میکنند که ثروتمند هستند؟
تکنیک راهبردی| من پیشنهاد میکنم از این به بعد نسبت به کارهایی که انجام میدهید مسئولیتپذیری باشید. افراد معمولی مشکلات را به گردن دیگران میاندازند تا نیاز نباشد برای رفع آن تلاش کنند به گونهای میتوان گفت که آنها برای تنبلی خود دنبال بهانه هستند تا با مقصر جلوه دادن دولت و دیگران خود را راضی کرده و برای تلاش نکردن خود را قانع کنند. اما مولتی میلیاردرهای خودساخته فقط خودشان را مقصر میدانند. آنها مسئولیت همه چیز را در وهله اول میپذیرند و در ادامه خود را موظف میدانند که آن اشتباه و مشکل را درست کنند.
درس چهارم | افراد معمولی پس انداز میکنند در حالیکه افراد ثروتمند سرمایهگذاری میکنند!
کارمندها و حقوق بگیرانی که درآمدهای پایین دارند معمولا سعی میکنند در زندگی پسانداز کنند. متاسفانه آنها از تفریحاتشان میگذرند، لباسهای گران نمیپوشند و به رستورانهای خوب نمیروند تا بتواند در پایان سال چندر غازی پول پسانداز کنند. اگر شما هم جزو این دسته هستید آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا با این وجود نمیتوانید ثروتمند شوید؟
مثلا اگر شما ماهی ۱ میلیون تومان هم پسانداز کنید در پایان سال ۱۲ میلیون دارید و ۱۶ سال طول میکشد تا ۲۰۰ میلیون تومان جمع کند. در آن زمان هم ارزش پول شما کمتر از یک سوم شده است.
تکنیک راهبردی| مولتی میلیاردرها به هیچوجه پسانداز نمیکنند بلکه آنها تمرکز اصلی خود را روی سرمایهگذاری میگذارند. در واقع برای هر مقدار پولی که در میآورند نقشهای میکشند که چطور آن را سرمایهگذاری کنند. این سرمایهگذاری میتواند در قالب خرید سهام، اوراق مشارکت، خرید زمین و …. باشد.
همینطور که پول افراد معمولی در بانک در حال خوابیدن است، پول افراد ثروتمند در سرمایهگذاری در حال زاد و ولد است و مدام تکثیر میشود.
درس پنجم | افراد معمولی همه چیز را میدانند، افراد ثروتمند همه چیز را یاد میگیرند!
اگر در جمع دوستان یا خانواده خود بنشینید دوست دارم خوب به حرفهای آنها دقت کنید. متاسفانه افراد معمولی ظرف یک ساعت در مورد ۱۰ موضوع مختلف تخصصی نظر میدهند و طوری وانمود میکنند که همه چیز را میدانند. آنها درباره مشکلات اقتصادی کشور، درباره مسائل خاورمیانه، توافق هستهای، تولید بنزین در پتروشیمیها و…. نظر میدهند.
گاهی برخی از آنها طوری درباره مسائل اقتصادی نظر میدهند که گویی وارن بافت هستند، در حالی که مهمترین کار اقتصادی زندگیشان خرید از فروشگاه محل است!
تکنیک راهبردی| به هیچوجه افراد ثروتمند و مولتی میلیاردرها اینگونه نیستند. آنها بیشتر گوش میدهند و سعی میکنند چیزیهای زیاد و جدیدی یاد بگیرند. پس هیچگاه نگویید که من میدانم. هیچگاه نظرتان را تحمیل نکنید و اظهار نظر نکنید و فقط سعی کنید تمرکزتان روی یادگیری باشد.
درس ششم | افراد معمولی اعتقاد دارند که ثروتمندان دزد هستد، ثروتمندان اعتقاد دارند که فقر ریشه مشکلات است!
متاسفانه جدیدا مد شده است که به هرکسی که موفق به جمع آوری پولی شده؛ میگویند: «بیشک دزدی کرده یا از دیوار کسی بالا رفته یا …» و معتقد هستند که هیچ کس از راه حلال پولدار نمیشود. دوستان قدرتمندم! متاسفانه این بزرگترین دروغی است که افراد عادی و منطقی میگویند. اما چرا؟
من اعتقاد دارم آنها نتوانستهاند موفق شوند و میخواهند عدم توانایی خودشان را به گردن دیگران بیاندازند. جالب است بدانید حتی بزرگان دینی هم از ثروتمندترین افراد جامعه خود بودند هر چند که سبک زندگی سادهای داشتند.
تکنیک راهبردی| مولتی میلیاردرهای خودساخته کاملا برعکس فکر میکنند. آنها باور دارند که در فقر هیچ شرافتی نیست و اتفاقا این فقر است که سبب ایجاد مشکل میشود. کافی است یک آمار تحلیلی از نیرو انتظامی شهر خود بگیرید. خواهید دید که بیشتر مشکلات اجتماعی از قبیل دزدی، مواد مخدر، قتل و … در محلههای فقیرنشین رخ میدهد. اما افراد باهوش میدانند که برای فرار از این مشکلات باید پولدار شوند و برای همین است که خودشان را از پایین به بالا میکشند.