پادکست تلنگری: سواد رابطه !

4 دقیقه و 25 ثانیه

پادکست تلنگری سواد رابطه وینیک نسلِ عجیبی هستیم، خوبی و بدیِ حالِمان دستِ همه است جز خودمان! بلدیم ساعت‌ها زُل بزنیم به گوشی موبایلمان و انتظارِ پیغامی را بکشیم
که هیچ وقت قرار نیست به ما برسد …
بلدیم جانِ خودمان را به لبمان برسانیم
و از عکس نوشته‌هایِ پروفایل کسی
هزار هزار برداشتِ شخصی کنیم و اسمش را بگذاریم وفا …
وابستگی را تا جایی پیش می‌بریم
که بدونِ شب بخیرش خوابمان نمی‌برد …
اما بلد نیستیم برای درست شدنِ رابطه‌ها پا پیش بگذاریم!
یاد نگرفته ایم برای کسی که دوستش داریم کمی از غرورمان خرج کنیم …
پایِ غرور که وسط می‌آید…
می‌شویم سنگدل‌ترین آدمِ دنیا !
تمامِ دردسرها و بدبختی‌های بعدش را هم به جان می‌خریم …
پادکست تلنگری وینیک به نام سواد رابطه

 

دانلود پادکست

 

رادیو وینیک برگزار می‌کند…

پادکست تلنگری «سواد رابطه!»

سخنران: دکتر حامد سلیمی

هر روز صبح ساعت ۸:۳۰ با ما همراه باشید با فصل جدید بمب انرژی در رادیو وینیک


آره قرار بود با سواد شویم…

یک عمر صبح زود بیدار شدیم و لباس فرم پوشیدیم.
صبحانه خورده و نخورده،
خواب و بیدار،
خوشحال و ناراحت،
با ذوق یا به زور، راه افتادیم به سمت مدرسه…
قرار بود با سواد شویم…
روی نیمکت نشستیم،
صدای حرکت گچ روی تخته ی سبز رنگی که می گفتند سیاه است را شنیدیم،
با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر که می خورد
مثل پرنده که در قفسش باز می‌شود از خوشحالی پرواز کردیم…
قرار بود با سواد شویم…
بند دوم انگشت اشاره مان را زیر فشار قلم له کردیم و مشق نوشتیم،‌
به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم…
گفتند از روی غلط هایت بنویس تا یاد بگیری،
ما نوشتیم و یاد گرفتیم…
قرار بود با سواد شویم…
از شعر، از گذشته‌های دور،
از مناطق حاصلخیز،
از جامعه،
از فیثاغورث،
از قانون جاذبه،
از جدول مندلیف گفتند ،
تا ما همه چیز را یاد بگیریم…
استرس و نگرانی…
شب بیداری و تارک دنیا شدن.
کنکور شوخی نداشت، باید دانشجو می‌شدیم
قرار بود با سواد شویم…
دانشگاه، جزوه، کتاب،
آزمون گرفتن و نمره… تمام شد.
تبریک حالا ما دیگر با سواد شدیم
فقط می خواهم چند سوال بپرسم…
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود با سواد شویم …

نسلِ عجیبی هستیم،
خوبی و بدیِ حالِمان دستِ همه است جز خودمان!
بلدیم ساعت‌ها زُل بزنیم به گوشی موبایلمان و انتظارِ پیغامی را بکشیم
که هیچ وقت قرار نیست به ما برسد …
بلدیم جانِ خودمان را به لبمان برسانیم
و از عکس نوشته‌هایِ پروفایل کسی
هزار هزار برداشتِ شخصی کنیم و اسمش را بگذاریم وفا …
وابستگی را تا جایی پیش می‌بریم
که بدونِ شب بخیرش خوابمان نمی‌برد …
اما بلد نیستیم برای درست شدنِ رابطه‌ها پا پیش بگذاریم!
یاد نگرفته ایم برای کسی که دوستش داریم کمی از غرورمان خرج کنیم …
پایِ غرور که وسط می‌آید…
می‌شویم سنگدل‌ترین آدمِ دنیا !
تمامِ دردسرها و بدبختی‌های بعدش را هم به جان می‌خریم …

حالا دیدین که چقدر آدم‌هایی رو در اطرافمون داریم که سواد رابطه‌شون کمه!!!

منتظر تلنگر بعدی من باشین!
شاد و پیروز و ثروتمند باشین!

دکتر حامد سلیمی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.