پادکست تلنگری: یلدا بهونه‌ای برای یک دورهمی!

3 دقیقه و 51 ثانیه

 

دانلود پادکست

 

رادیو وینیک برگزار می‌کند…

پادکست تلنگری: «یلدا بهونه‌ای برای یک دورهمی!»

سخنران: دکتر حامد سلیمی


شاید شب یلدا برای یکی دیگه؛ جز درد و نفرت چیز دیگه ای نداشته باشه! این رو وقتی تایید کردم که حرف دل یکی رو شنیدم که می گفت:

“شب خوبی داشته باشید. یلدایتان را می گویم! اما نفرین بر یلدای من! برای تو یک شب است ولی من ۷۳۰ یلدا دارم.”

این جمله ای است که در ذهن پدری می نشیند که روزی یک کارگاه دوخت پیراهن داشت. به خاطر واردات محصولات چینی چک هایش برگشت خورد و بختش واژگون شد و اکنون در گوشه زندان با خاطر کودک سه ساله اش سر می کند.

من و تو هنداونه می خریم و انار دانه می کنیم و آجیل می شکنیم اما همان ساعت، همان لحظه کسی هست که حسرت می خورد اما هق هقش را مردانه یا مادرانه فرو می خورد.
براساس آخرین آمار بیش از ۶۵۰۰ نفر در زندان هستند فقط به خاطر چک برگشتی. از دیگرانی که به خاطر هزینه های بالای بیماری، فوت یا از کار افتادگی پدر، پول نداشتن برای ازدواج و پول رهن یک خانه ۳۵ متری و … فاکتور می گیرم.

خودتان را جای این مرد بگذارید: ۴۰ سالش است. همسرش سرطان می گیرد. به خاطر هزینه های سرطان قرض می کند. نمی تواند پرداخت کند. حالا مشکل می شود دو تا؛ همسرش در زندان بیماری است. خودش هم در زندان آهنی به این دو بی تابی دو فرزند را هم اضافه کنید. این داستان کاملا واقعی است. زیر پوست همین شهر پر است از چنین داستان هایی.

حالا اگر شما باشید به این یلدا خوش آمد می گویید یا نفرین. ما به خاطر یک دقیقه طولانی تر شدن جشن می گیریم و شادی می کنیم. اما آنان هر شب شان یلداست. گردش سال برای ما فقط یک شب یلدا دارد اما برخی سالانه ۳۶۵ شب یلدا دارند. اصلا روزهایشان هم یلداست آن ها هر سال ۷۳۰ یلدا را تجربه می کنند یلدای تاریکی، یلدای تیپاخوردگی، یلدای بی کسی و ناامیدی و نفرین بر این یلدا!

 

موضوع انشاء : یلداى خود را چگونه گذراندید؟

دیشب یلدا به ما خیلى خوش گذشت .دور هم بودیم و تا تونستیم خوردیم و خندیدیم ،فال هم گرفتیم.البته پدرم میگفت شایعه شده که هندوانه ها را یه کسایى ارزون خریدن و انبار کردن که گرون بفروشن،به همین دلیل من نخریدم تا با مفاسد اقتصادى مبارزه کنم.
مادرم هم گفت: خوب کارى کردى و به من گفت عکس یک هندوانه بکش بگذاریم تو سفره یلدا، منم کشیدم خوشگل شد.مامان گفت: تو روزنامه خوندم که دونه هاى انار دل درد میاره، براى همین نخریدم.
مادر من خیلى به سلامتى خانواده اهمیت میدهد. خواهرم عکس یه انار رو از تو روزنامه کند گذاشت تو سفره، یه انار بزرگ که دونه هاش سیاه بود.
مامان گفت: شب نمیشه آجیل خورد سر دلتون سنگین میشه و خوابهاى بد میبینید براى همین فقط نخود چى و کشمش خریدم که خیلى هم خاصیت دارد .مادرم خیلى مهربان است.
مادرم گفت: رفتم میوه فروشى که میوه بخرم خیلى شلوغ بود منصرف شدم .مامان پرتقال و سیبى رو که داشتیم مثل گل درست کرده بود و توى بشقاب چیده بود خیلى قشنگ شده بود دلمون نمیامد بخوریم ولى مامان گفت: بخورین که نمونه میکروب میگیره، مامانم خیلى با سلیقه هست.
بابا آخر شب فال حافظ گرفت،
همش یادم نیست ولى اولش میگفت:
مژده اى دل که مسیحا نفسى میاید.
خلاصه یلداى خوبى بود ،چون ما دل درد نگرفتیم، خوابهاى بد هم ندیدیم، تازه با مفاسد اقتصادى هم مبارزه کردیم .
این بود انشاى من امیدوارم خوشتان آمده باشد.
معلم گفت: آفرین پسرم خوب بود اینم یه نمره ۲۰
دانش آموزى از ته کلاس گفت: آقا اجازه سرما خوردین؟ معلم گفت:
چطور ؟ شاگرد گفت آخه آقا اجازه… از چشمتون داره اشک میاد.
معلم گفت: آره یادم نبود که سرما خوردم…

حواسمان باشد…

 

دکتر حامد سلیمی

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.