با داشتن این سه انگیزه درونی؛ یک میلیون دلار اولم را بدست آوردم!

در واقع همه‌ کارهایی که در روز انجام می‌دهیم یا هر تصمیمی که می‌گیریم، دلیل یا دلایل خاصی دارد. وقتی که هدفی را دنبال می‌کنیم، انگیزه‌ای برای انجام آن کار داریم. پس انگیزه فرایندی است که باعث شروع، هدایت و حفظ رفتارهای هدفمند شما می‌شود.. در کل انگیزه طیف وسیعی از جنبه‌های زیستی، هیجانی، اجتماعی و شناختی را شامل می‌شود که به رفتارهای شما شکل می‌دهد. من اعتقاد دارم؛ واقعیت زندگی این است که بسیاری از مردم صبح‌ها به سختی از خواب بیدار می‌شوند، در طول روز سخت کار می‌کنند و یک زندگی عادی را پیش می‌برند. اما افراد موفق صبح زود با اشتیاق بیدار می‌شوند، خوب کار می‌کنند و در نهایت به اهداف خود می‌رسند.

حقیقت این است که هیچ کس با چنین ویژگی‌هایی متولد نمی‌شود. افراد موفق تفاوتشان این است که می‌خواهند موفق باشند. هرکسی در دنیا می‌تواند ۵ صبح بیدار شود و این یک امر انتخابی می‌باشد. اما اکثر مردم هیچ میلی به اینکه خودشان را در سختی قرار دهند؛ ندارند.

اگر بخواهم این موضوع را برای شما ریشه‌یابی کنم به یک دلیل اصلی برمی‌خوریم. من اعتقاد دارم همه چیز به “میــــــل” انسان بازمی‌گردد. میل یا همان انگیزه درونی چیزی است که یک نفر را به سمت هدف‌های بزرگ می‌کشاند. همان چیزی که باعث می‌شود شما به صورت اتوماتیک‌وار ۵ صبح بیدار شوید تا کار را هرچه زودتر شروع کنید.

البته اکثرا از انگیزه و میل خود برای رسیدن به چیزهای کوچک استفاده می‌کنند. مثل جمع کردن پول برای خرید یک ماشین یا ورزش کردن برای رسیدن به تناسب‌اندام و چیزهایی از این قبیل. این مدل انگیزه را انگیزه خارجی می‌گویند که البته چیز بدی هم نیست اما از آن نمی‌شود برای اهداف بزرگ و کارهای بلند مدت استفاده کرد.

هنگامی که شما آن ماشین، خانه یا حتی وضعیت مالی که مدت‌ها باانگیزه خارجی خود به دنبالش بودید به دست بیاورید چه؟ در ادامه چه می‌کنیم؟ من مطمئنم بعد از یک مدت شما احساس پوچی خواهید کرد. دیگر آن ماشین برای شما جذاب نیست و به یک چیز کاملاً معمولی تبدیل شده. حتی از اینکه به آن دست یافته‌اید شاید پشیمان هم باشید.

هنگامی که شما چیزهای مادی را با انگیز خارجی خود به دست بیاورید. از لحظه تصاحب آن، آرام آرام آن را از دست خواهید داد. هر چه تعداد داشته‌هایتان بیشتر می‌شود انگیزه شما کمتر و کمتر می‌شود. شاید باورش برای شما سخت باشد و متاسفانه افسردگی در افراد ثروتمند تا ۷۰% بیشتر از افراد متوسط و فقیر جامعه است. اما چیزی هست که این مشکل را برطرف می‌کند. انگیزه درونی…

در واقع انگیزه داخلی که شما را به سمت هدف‌های قلبی سوق می‌دهد هرگز فروکش نمی‌کند. مانند آدرنالین درون خون شما که دائم بیشتر و بیشتر می‌خواهد. شما هرگاه به یک هدف داخلی برسید، به صورت خودکار به یک هدف بالاتر هدایت می‌شوید و هیچ‌گاه متوقف یا خسته نخواهید شد.

من با داشتن این سه انگیزه درونی به یک میلیون دلار اولم دست پیدا کردم که امیدوارم شما هم بتوانید آن‌ها را در زندگی خود استفاده کنید:

 

» انگیزه درونی شماره یک : تمایل به پیــــروزی

من اعتقاد دارم علت موفقیت مایکل جردن و کوبی برایان تنها یک چیز بود؛ اینکه آن‌ها به شدت میــــل به پیـــــروزی داشتند. نیروی درونی که سبب شد آن‌ها میلیون‌ها دلار از این راه به دست بیاورند. با یک تکنیک ساده. آن‌ها دوست داشتند پیروز شوند، از همه بهتر باشند و این انگیزه درونی میل به پیروزی زندگی‌شان را متحول کرد.

این فرق بین یک آدم معمولی که انگیزه خارجی پولدار شدن دارد و یک ورزشکار حرفه‌ای مثل مایکل جردن که انگیزه درونی میل به پیروزی دارد مشخص می‌شود. جالب اینجاست که بارها و بارها گفته‌اند که آن‌ها به هیچ‌وجه به پول فکر نمی‌کنند، از طریق پول انگیزه نمی‌گیرند و اصلاً برای پول کاری نمی‌کنند.

پول فقط چیزی است که به صورت اتوماتیک برای آن‌ها به دست می‌آید. آن‌ها میل به پیروزی دارند، فقط می‌خواهند بهترین بازیکن زمین باشند. بهترین ورزشکار جهان شوند و پیروزی را برای تیمشان به دست بیاورند.

» انگیزه درونی شماره دو:‌ هــــــدف

مهم‌ترین انگیزه درونی من برای رسیدن به خواسته‌هایم اهدافی بود که سال‌ها آن را در ذهن می‌پروراندم. به نظر من هیچ کارآفرین موفقی را نمی‌توانید پیدا کنید که یک هدف بزرگ در سر نداشته باشد. هدفی بزرگ که انگیزه درونی آن‌ها را ایجاد می‌کند.

برای مثال به زندگی ایلان ماسک و استیو جابز نگاه کنید. این دو نفر که از بزرگ‌ترین کارآفرینان جهان هستند که تأثیر فراوانی در زندگی مردم کره‌زمین گذاشته‌اند. اما این همه انرژی و سخت کوشی آن‌ها از کجا می‌آید؟ خودشان پاسخ داده‌اند که آن‌ها فقط به هدفشان فکر می‌کردند. فقط از طریق کار کردن در راه هدفشان لذت می‌بردند و تنها چیزی که می‌خواستند به آن برسند هدفی بوده که در سر داشتند.

استیو جابز وقتی از همسرش جدا می‌شود، زن او باردار بوده است. زمان تولد دخترش وکیل خانوادگی آن‌ها از او می‌خواهد که برود و دخترش را ببیند اما جابز می‌گوید که فرصت این کار را ندارد زیرا در حال کار کردن روی پروژه “مکینتاش” بوده است!!

اگر هدف اصلی خود را درست پیدا کنید، خواهید دید که مانند یک آتش‌فشان درون شما شروع به فوران می‌کند.

خواب را از شما می‌گیرد، هیچ وقت خسته نمی‌شوید، به هیچ اتفاق جانبی در جهان اطراف فکر نمی‌کنید. تنها و تنها با سرعت به سمت هدفی که درون شماست پیش خواهید رفت و به هیچ‌وجه متوقف نخواهید شد. پس برای پیدا کردن انگیزه درونی قوی باید هدف خود را پیدا کنید.

»‌ انگیزه دورنی شماره سه: تســــلط

تسلط یا یادگیری یک حرفه سومین انگیزه درونی قوی من برای رسیدن به خواسته‌هایم بود. تسلط از آن جهت مهم است که یک امر پایان‌ناپذیر است. برای مثال اگر شما بخواهید یک فرد کاملاً حرفه‌ای در بازارهای مالی شوید باید ۳۰ سال در بورس فعالیت کنید.

اگر بخواهید یک مربی فوتبال، یک فضانورد، یک نویسنده و هر چیز دیگری بشوید و هدفتان را بر روی حرفه‌ای شدن و تسلط کامل بر آن موضوع بگذارید خواهید دید که انگیزه‌ای پایان‌ناپذیر برای خودتان ایجاد کرده‌اید.

وقتی شما بخواهید در یک کار استاد شوید، شروع به کار کردن سخت می‌کنید. برای اطرافیانتان سخت است که شما را درک کنند، زیرا آن‌ها از انگیزه داخلی شما خبر ندارند. شاید حتی بخواهند به حالت نصیحت کردن به شما بگویند که آنقدر زندگی را سخت نگیرید و به خودتان زحمت ندهید اما از درون شما خبر ندارند.

از انگیزه فراوانتان که شما برای یادگیری و تسلط بر حرفه‌ای انتخابی خود دارید.اگر می‌خواهی چیزی یاد بگیری درباره‌اش بخوان، اگر می‌خواهی چیزی را بفهمی درباره‌اش بنویس و اگر می‌خواهی در چیزی استاد شوید، آموزشش بده.

در نهایت باید گفت که انگیزه درونی مانند همان عشــــــق است. درواقع خود عشق است. وقتی به کاری عشق واقعی داشته باشید هر روز صبح بدون هیچ فشاری از خواب بیدار می‌شوید. با لبخند آماده هستید تا کار را پیش ببرید.

تفکر اشتباه این است که یک کارآفرین جوان به خانه، ماشین و ثروت یک فرد موفق نگاه کند؛ درحالی که تنها چیزی که یک کارآفرین موفق باید بهش فکر کند؛ رویاهایش است.

دکتر حامد سلیمی بنیانگذار نسل جدید موفقیت / خالق برند وینیک

شما باید بدانید که آن فرد موفق با هدف ثروت به چنین چیزهایی دست پیدا نکرده است. بلکه اهدافی بزرگ‌تر درون او وجود داشته که برای رسیدن به آن‌ها سخت تلاش کرده است و در نهایت سبب شده تا در کنار آن به هدف‌های بیرونی نیز دست یابد.

تنها کاری که شما باید انجام دهید این است که برای خودتان انگیزه‌های داخلی ایجاد کنید. از همان ۳ روشی که در بالا گفته شد. بعد از این انگیزه‌ها به طور خودکار شما را به سمت هدف خواهند برد و خواهید دید که چقدر این کار آسان است.

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.